کلاغ سیاه

تصوری که تو ذهنتون از من دارید چه از نظر ظاهری ، اخلاقی ،شخصیتی ، وضعیت و خونواده و کلا همه چیز دیگه

لطفا بگویید و جواب بشنوید.

اگر ماهی از سال بودم : خو این دیگه معلومه آبان عشقهههههههه ، چون تو اون ماه به دنیا اومدم

اگر یک روز هفته بود : پنج شنبه ها رو دوست دارم

اگر یک عدد بودم : 9 

اگر یک جهت بودم : مستقیم نبود صد در در 

اگر یک همراه بودم : در مواقع ضروری همراه خوبیم ... این ثابت شده س ... واسه هر کسی ... حتی گاهی واسه کسایی ک ازشون دلخورم ..

اگر یک نوشیدنی بودم : رانییییییییییییییییییی پرتقال ...  خلاصه گفتم ک هخاستین بیاین دیدنم دس خالی نیاین 

اگر گناه بودم : گناهی میشدم ک عذاب وجدانش دُزِش بالا باشه

اگر درخت بودم : آلوچه (گوجه سبز)

اگر گل بودم : میخک...

اگر آب و هوا بودم : ي آفتاب غير مستقيم و ي نسيم ملايم ... اصن حال ميدادم بهتون از اون هوا دونفره ها ك بشه ي نفره توش لذت برد !!!!

اگر رنگ بودم : قرمز

اگر پرنده بودم : اینو که همه میدونن کلاغ خوووووووو اونم از نوعه سیاهش

اگر صدا بودم : صداي خودم  نيس ي ملتي خراب صدامن از اون لحاظ 

اگر فعل بودم : فعل ِ هست  چون اكثرا هستم ،البته جديدا ميخوام بشم "نيست"  حالا ب دلايلي !!!

اگر زمان بودم : هميشه توو "حال" بودم  منحرفا زمانِ حال رو ميگم ،

اگر خیابان بودم : خیابان طالقانی....

اگر فیلم بودم : كارتون  خو چيهههههههههههههه بچه درونم ميخواد من ك نميخوام  البته كودك درونم ... ذهنتو بيار اين ور داره كج ميره

اگر پزشک بودم : از اون دكترايي ميشدم ك فقط نسخه تجويز ميكنن  از اونايي ك فقط آمپول مينويسن

اگر یک پنجره بودم : رو ب خوشبختيييي  الان حس ميكني داري بالا مياري نههههههههه 

اگر تاریخ بودم : كلن دوس دارم تاريخ تحول هر چي و هر جا رو بدونم البته ب شرطي ك يكي واسم توضيح بده نه اينكه خودم برم بخونم  كي گفته من تنبلم من زرنگم ... از اون لحاظ 

اگر ساز بودم : مطمئنن ساز دهنی نبودم

اگر کتاب بودم : کتابی درسیی ک توو هر صفحه ش یک خط مطلب بقیه ش عکس بود  بخاطر دل بچه هاس خووووووووووو

اگر شعر بودم : شعر نو بیشتر دوس دارم ......

اگر طبیعت بودم : طبیعت بادو خیلی نازه هر فصلش واس خودش عالمیه :-)

اگر حس بودم : حس جاذبه  نیس خیلییییییییییییییییییی دوس داشتنیم همه دوسم دارن

حالا ...

باران

و

باران

گاهــے جُلوُے آینـِﮧ مــے ایستَم...

خُودم را دَر آن میبینَم...

دَست روے ِشانـِﮧ هایَش میگُذارَم...

وَ میگویَم: چـِﮧ تَحَمُلــے دارَد دِلَت...!

یاد گرفته اند شنا کنند!!!

ديده اي شيشه هاي اتومبيل را وقتي ضربه اي مي خورند و مي شکنند؟

ديده اي شيشه خرد مي شود ولي از هم نمي پاشد؟

اين روزها همان شيشه ام؛

خرد و تکه تکه،...

از هم نمي پاشم...

ولي شکسته ام...

باور کن

از من فاصله بگیر...
هر بار که به من نزدیک می شوی...

باور می کنم هنوز می شود زندگی را دوست داشت!

از من فاصله بگیر...

خسته ام از امیــــــدهای کوتاه...!

همون جوری که همتون دوست داشتین بهار آمد عید شد و الان هم چند روز از سال نو گذشته خوب چی تغییر کرد؟ شما چیز جدیدی می بینید جز تکرار روزهای تکراری؟ پس چرا این قدر الکی خوشحالین؟

فقط یادمه وقتی بچه بودم بهار یک بوی خاصی داشت، اما الان نه دیگه...

الان قیافه آدما وقتی خواب هستن برام پر معنی!!!

معنیشم اینه که وقتی بزرگ شدی حتی تویه خواب هم تابلویی